جایی برای تبدیل کردن افکارم به کلمات...



این من هستم. تموم اتفاق ها و انتخاب های زندگیم به اینجا ختم شدن. به کسی که الان هستم. نمیدونم قراره اینجا چقدر از خودم بگم. از وقتی یادمه، با حرف زدن درباره ی خودم مشکل داشتم. برعکس، میتونم ساعت ها به حرف های دیگران درباره خودشون گوش کنم و بدون اینکه کار خاصی براشون انجام بدم، این احساس رو بهشون بدم که صداشون شنیده میشه و افکارشون درک میشه. من بهش میگم موهبت، چون هیچ چیز به اندازه ی اینکه قلب دیگران رو لمس کنم، من رو از لحاظ عاطفی نمیکنه. شاید بخاطر همینه که عاشق هنر شدم و برخلاف انتظار خانواده و دوستان، رفتم سراغ رشته ای که قبلاً حتی جرات نمیکردم بهش فکر کنم. سینما. هنر هفتم. هنرِ والا. یا فقط یه بازنمایی نمایشی (ترجیحاً صادقانه حتی اگه فراطبیعی) از انسان یا انسانی ترین ویژگی های هر وجودی که بتونه در قالب صدا و تصویر به نمایش گذاشته بشه. پُر از تناقض. مثل من. مثل همه ی دنیا. نمیخوام بیش از حد به هدف و سرانجامِ این وبلاگ فکر کنم، چون تجربه نشون داده وقتی اینکارو میکنم، ترس همه ی وجودم رو میگیره و طولی نمیکشه که پشیمون میشم. اینجا نوشتن برام حکم تراپی رو داره. چون بخاطر قرنطینه ی جهانی (ویروس کرونا) معلوم نیست کِی بتونم دوباره یه جلسه ی تراپی داشته باشم و بینِ من و شما یا من و خودم بمونه، چند روزیه احساس میکنم خیلی بهش نیاز دارم. چرا و چگونه اش بمونه برای دفعه ی بعد. فعلا همین.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها